محققان دانشگاه لس آنجلس ادعا کردند؛ مغز افراد چاق نسبت به افراد لاغر 16 سال پیرتر است. مطالعات جدید نشان میدهد افراد چاق نسبت به افراد معمولی هشت درصد بافت مغزی کمتری دارند و مغز آنها 16 سال در مقایسه با افراد لاغر پیرتر است.
افرادی که جزء گروه مبتلا به اضافه وزن هستند چهار درصد بافت مغزی کمتر نسبت به افراد لاغر دارند و مغزشان هشت سال نسبت به دیگر افراد پیرتر است. این نتایج بر اساس گرفتن اسکن از مغز 94 فرد به دست آمده است. پال تامسون مسوول این تحقیقق در دانشگاه UCLA امریکا میگوید؛ چاقی و در پی آن از دست دادن بافت های مغز، اطلاعات و ذخیره های شناختی مغز را تهی می کند و خطر ابتلا به آلزایمر و دیگر بیماری های مغزی را در این افراد بالا میبرد اما این افراد می توانند خطر ابتلا به آلزایمر را با تغذیه سالم و کنترل وزن کاهش دهند.
چاقی عواقب منفی زیادی از جمله افزایش بیماری های قلبی، دیابت نوع 2، فشار خون بالا و بعضی از سرطانها را در پی دارد. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی بیشتر از 300 میلیون نفر در سراسر جهان چاق هستند و یک میلیارد نفر هم دچار اضافه وزن هستند که دلیل اصلی این امر، رژیم غذایی نامناسب و استفاده زیاد از غذاهای فرآوری شده است. افراد چاق، بافتهای مغزی را در قسمت جلو و گیجگاهی مغز را که در برنامه ریزی و حافظه نقش مهمی دارند، از دست میدهند. چاقی از طریق اندازه گیری BMI یا حجم توده بدن مشخص میشود. اگر مقدار به دست آمده بیشتر از 25 باشد فرد دچار اضافه وزن است و اگر بالاتر از 30 باشد فرد چاق محسوب میشود.
روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی:
اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی!
و سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی!!!
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد:
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است
و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست
ناپلئون با لشکرش در راه فتح مسکو بود. در جایی برای استراحت توقف کردند و اردو زدند. ناپلئون در کنار جاده مشغول قدم زدن بود که دید پیرمردی آرام در گوشه ای زیر آفتاب دراز کشیده است.
ناپلئون فکر کرد بد نیست برای تفنن هم که شده گپی با او بزند. پرسید اینجا چه می کنی؟
- باغچه ای دارم که آن خود را سرگرم می کنم..اکنون کارم تمام شده زیر آفتاب دراز کشیده ام...تو چه می کنی و کجا می روی؟
- میروم آخرین فتح خود را انجام دهم.
-بعدش چی؟
- بعدش به همه ثابت می کنم که هر کاری شدنی است.
- بعد از آن چه می کنی؟
- بعدش در قصر خود قدم زده و خاطرات را مرور می کنم...و نفسی راحت می کشم.
-بعد از آن چه؟
ناپلئون که کم کم داشت از سئوالات کلافه می شد...یکدفعه گفت اینکه پرسیدن ندارد..میروم و گوشه ای زیر آفتاب دراز می کشم!
پیرمرد با آرامش خاصی گفت: اکنون من دارم همان کار را می کنم!
ناپلئون مات شده بود. نگاهی به آرامش پیرمرد انداخت. حالا دیگر به او حسادت می کرد.
خانم باربارا والترز كه از مجریان بسیار سرشناس تلویزیون های معتبر آمریكاست...
سالها پیش از شروع مبارزات آزادی طلبانه افغانستان داستانی مربوط به نقشهای جنسیتی در كابل تهیه كرد.
در سفری كه به افغانستان داشت متوجه شده بود كه زنان همواره و بطور سنتی 5 قدم عقب تر از همسرانشان راه می روند... خانم والترز اخیرا نیز سفری به كابل داشت ملاحظه كرد كه هنوز هم زنان پشت سر همسران خود قدم بر می دارند و علی رغم كنار زدن رژیم طالبان، زنان شادمانه سنت قدیمی را پاس می دارند...
خانم والترز به یكی از این زنان نزدیك شده و می پرسد:
چرا شما زنان اینقدر خوشحالید از اینكه سنت دیرین را كه زمانی برای از میان برداشتنش تلاش می كردید همچنان ادامه می دهید؟... این زن مستقیم به چشمان خانم والترز خیره شده و می گوید:
بخاطر مین های زمینی....
نتیجه اخلاقی این داستان:
مهم نیست كه به چه زبانی حرف بزنید و یا به كجا بروید...
عجله نکنید!
کمی فکر کنید، سوال زیاد مشکلی نیست ولی اگر قادر به حل این سوال باشید نشان فعالیت خوب سمت راست مغز شماست.
برای دیدن جواب صحیح به پایین مراجعه شود.
جواب تست هوش
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
10,20,3,15,1000,60,16 ده بیس سه پونزه هزار و شصت و شونزه